تکواندو

ساخت وبلاگ

برای گرفتن دان یک باید میرفتیم فدراسیون آزمون میدادیم ، مربیمون خیلی امیدوار بود بهم ، تو دوره های تمرینی برای آزمون ، شاگردای یک باشگاه دیگشو اورده بود باشگاه ما دو به دو تو وزن های نزدیک به هم مسابقه بدیم ، توی یکی از مسابقه ها حریف نامرد من موقعی که میخاستم آبدولیو بزنم بهش بجای اینکه با ساعد دفاع کنه یا بدل بزنه ، با تیزی آرنج دستش دفاع کرد و پای من با ضرب خورد به آرنجش و ی لحظه تمام بدنم داغ شد ! و دیگه نتونستم رو پابمونم و پخش زمین شدم ، دیگه نفهمیدم چقدر داد زدم و آمبولانس و بیمارستان و عمل و گچ ! پایین استخون شصت پام خورد شده بود از شدت ضربه و دوماه پام تو گچ بود و به آزمون نرسیدم .

دیشب سجاد مردانی که اومده بود خندوانه ، کلی خاطرات منو زنده کرد .

ی زمانی واسه خودم کسی بودم تو تکواندو ... عاشق لنگ و لگد انداختن بودم و رفتم سراغ تکواندو ، رسیدم به کمربند مشکی و انقد خوشحال بودم که مشکی میبندم ، دوم دبیرستان بودم و به قول مربیم تو زمان کم ب خوب جایی رسیدم ، اما دنبال تیم ملی و فلان نبودم ، برای امتحان دان یک باید میرفتیم فدراسیون ازمون آزمون میگرفتن و شنیده بودم اساتید مرد آزمون میگیرن و دو دل بودم برای رفتن ... بعدم که پام شکست و فاصله افتاد بین من و باشگاه . ازونطرفم اون زمانا خیلی معتقد بودم و برام سخت بود برم جلوی مرد مسابقه بدم ؛ خلاصه که همه چی دست به دست هم داد تا من به تیم ملی نرسم :)))) جووونی یادت بخیر

... عاشقتم خدا ......
ما را در سایت ... عاشقتم خدا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7san-armd بازدید : 256 تاريخ : پنجشنبه 31 فروردين 1396 ساعت: 19:18