عروس همسایه !

ساخت وبلاگ

طرف با شوهرش دعواش شده ، زنگ زده ب برادرشوهرش گفته دست مامانت دردنکنه با این پسرنامردی که بزرگ کرد !

هرچی فکر میکنم نمیفهمم برادرشوهره این وسط چکاره اس ؟ زنگ میزدی ب مادرشوهر یا پدرشوهر ت خب !

با شناختی که از پدر و مادر پسر دارم ، دختره حرفش حق نبوده وگرنه حتما میرفت سراغ پدرشوهرش تا هواخواهش باشه ،

اینجوری ک خبر پخش بشه و آبروریزی گسترده تر باشه ، ناحق بودن حرف پنهون میمونه ! نظر منه البته -_-



خدایا دور باشه از خودم و  زندگیم و زندگی عزیزانم این اختلافات و غم و غصه ها ... میترسم از اختلاف خانوادگی میترسم از قهر و آشتی خانوادگی ...

ی بار یکی از عمه هام ی گندی زد ک شکرخدا بابام جمعش کردن و نذاشتن خاندان درگیر بشه . خدایا این حرف و حدیث های اخیر رو بخیر بگذرون ،

بدتر از همه اینکه دم عروسی من آخه بی انصافا ؟ بعد 3 سال عزاداری حالا شادی اومده درخونه ما ببینم میتونین اینم زهرمارم کنین یا نه !


خدایا سپردم ب خودت هرچه خیر و صلاحه ، ولی عمیقا امیدوارم خواست دلم با حکمتت یکسان باشه ... آمین


پ.ن: منتظر ی خبر خوووووووووووبم خداااااا شکرت که اس ام اس خبر خوب میاد و از خوشحالی منفجر میشم :))

نذر کردم خدا ، ی خیر و برکتی دم عید ب ما و مستمندان بده هم دل من شاد بشه هم اونی ک براش نذر کردم :)

... عاشقتم خدا ......
ما را در سایت ... عاشقتم خدا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7san-armd بازدید : 250 تاريخ : پنجشنبه 26 اسفند 1395 ساعت: 11:16