بنیامین

از راه رسیدم خونه مامان ، آله آله دستمو گرفته برده جایی که رو دیوار خط کشیده ، نشونم میده و میزنه پشت دستش و وای وای میکنه ! میگم کی کشیده ؟ میگه وای وااای ! میگم چی کشیدی اینجا ؟ میگه چش چش ! منظورش چش چش دو ابروئه ، هرجا مداد و کاغذ ببینه میگه چش چش .

کنارم درازکشیده شیشه میخوره ، ی دستشو همیشه میزاره رو دست من روی شیشه ، تی وی اهنگ گذاشت ، با دستی که آزاده شروع کرد تو هوا قردادن و کمرشو بالا پایین میداد !

هرجایی که جای پا داشته باشه ، میزاره و آویزون میشه که بره بالا ! رسما صخره نوردی میکنه !

پسره تو تی وی صوت ژد ، میگم بنیامین سوت بلدی ؟ دوتا دستاشو میزاره رو دهنش و صدای صوت درمیاره !

کارتون مورد علاقه اش جیمبوئه ، حس خوبیه که من و مامانشم جیمبو رو دوست داشتیم ، بنیامینم دوست داره .

عاشق آلو و لیمو ترشه ، همچین میخوره منه ترشی خور دندونام درد میگیره .

منم عاشق این جوجه ام ، وفتی میگه آله ، زمین و زمان وامیسته برام ♥